از سر خیال 18

روز آمدنت را با آمدن هر باران جشن می گیرم

پس هر وقت که تو بیایی

آمدنت مبارک خواهد بود

قدم هایت که خیس باشد

حتی باد هم نشانه ی آمدنت را

از فرسنگ ها آن طرف تر

به تمام مردم شهر خبر خواهند داد

:)

از سر خیال17

باران سند آمدن ِ توست

گاهی برای آمدنت

باید دستان ملتمس را

به انتظار کشید

پس این چه بارانی ست که

می آید

تو را بهمراه خود نمی آورد

کاش زین پس با آمدن باران

تمام شهر

بوی آمدن ِ باران تو را به خود بگیرد

و ریختن ِ اشک پایان این انتظار را

به همگان ثابت کند

:)

از سر خیال 16

تا کی می خواهی لبخندت را

از همه پنهان کنی

بیا و برای همیشه تمام مردمان شهر را

مهمان ِ سیب لبخندت کن

شاید همین

سیب لبخندت انار دل کسی را بشکافت

و او هم سیبی لبخند دهد

:)

از سر خیال 15

با تولدتت گل های یاس شکوفه دادنند

و اسم مادر از آن روز متولد شد

هر چند روز شهادتتان

همه به دنبال مزار گمشدهتان می گردند

امّا من یفین دارم که

مزار شما ای بانوی آب و  آینه

قلب تمام مادران ِ این کره ِخاکی ست

:)