از فردا فقط هفته ای یک روز اون هم فقط شنبه ها به مدت یک نیم ساعت از ساعت 8 الی 9:30
صبح قرار برم کلاس طراحی یک جورهایی پیش زمینه نقاشی شاید این بهانه ای باشه برای آرامش ِ
روحم ان شاالله دعا کنید موفق بشم . توی‌این زمین ِ .
من قراره بشینم یک بار دیگر این کتاب شازده کوچولو رو بخونم و بفهمم که این موجود دوست
داشتی که انقدر مهربون بود اهل کجا بود ؟
چقدر حرف های گنده این آدم بزرگ ها رو به سادگی بیان می کرد از اون نقاشی‌ساده به اصطلاح
کلاه ش بگیر که نه تنها یک کلاه نبود که یک مار بو ها بود که همه ی آدم بزرگ ها از سادکی از
کنارش رد می شودند و در خصوص این سوالش که این عکس چیه ؟ می گفتند که این یک کلاه
و چرا باید از کلاه بترسیم .
نشون از به تصویر کشیدن همه چی دانی بعضی از بزرگ تر هاست که می خواهند حرف فقط و
فقط حرف ِ خودشون باش ِ.
مواظب ِ خودمون باشیم که شاید همچین کلاه ی درون ما هم باشی .
چیزی که مهم ِ این ِ که اهل دل باشی وقتی اهل دل باشی همه جا می شود خانه خانه ای تو !
آواز عاشقانه‌ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی‌کند
تنها بهانه‌ی دل ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه‌های عقده‌گشا در گلو شکست
ای داد، کس به داغ دل باغ، دل نداد
ای وای، های‌های عزا در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطره‌ها در گلو شکست
"بادا" مباد گشت و "مبادا" به باد رفت
"آیا" ز یاد رفت و "چرا" در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا..... در گلو شکست
* قیصرامین پور *
