گاهی بد نیست به سرت بزن ِ و دلت هوای باران را بکند که در طول این سال ها از ریزش ِاین
رحمت الهی به نسبت سال های که سن ِ ما به آن سال هاقد می دهد خیلی کم شده است .
و حیف نیست آن هم گه گاهی اگر باران به دلمان سرکی می کشد و چشمکی می زند با
رفتن زیر آن چتر سیاه روی از بوسیدن شانه ها و صورتمان آن هم توسط باران خود داری کنیم
بهتر نیست آن چتر را به کناری بیندازیم و دست ها را به اندازه عرض ِ روحمان باز کنیم و از باران
مثل یک مهمان دوست داشتنی استقبال کنیم و ما هم متقابلا با بوسه های آبدار از او پذیرای.
امروز هوای شهر ما هم بارانی شد و هوا بد جور بوی تو را می داد .