یک قدم تا تو ...

۲۲ مطلب با موضوع «شعر نو» ثبت شده است

از سر خیال17

چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۲۲ ق.ظ

باران سند آمدن ِ توست

گاهی برای آمدنت

باید دستان ملتمس را

به انتظار کشید

پس این چه بارانی ست که

می آید

تو را بهمراه خود نمی آورد

کاش زین پس با آمدن باران

تمام شهر

بوی آمدن ِ باران تو را به خود بگیرد

و ریختن ِ اشک پایان این انتظار را

به همگان ثابت کند

:)

  • گوهر شاد

از سر خیال 16

چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۴۲ ق.ظ

تا کی می خواهی لبخندت را

از همه پنهان کنی

بیا و برای همیشه تمام مردمان شهر را

مهمان ِ سیب لبخندت کن

شاید همین

سیب لبخندت انار دل کسی را بشکافت

و او هم سیبی لبخند دهد

:)

  • گوهر شاد

از سر خیال 15

سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۲۵ ب.ظ

با تولدتت گل های یاس شکوفه دادنند

و اسم مادر از آن روز متولد شد

هر چند روز شهادتتان

همه به دنبال مزار گمشدهتان می گردند

امّا من یفین دارم که

مزار شما ای بانوی آب و  آینه

قلب تمام مادران ِ این کره ِخاکی ست

:)

  • گوهر شاد

از سرخیال 14

سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۰۱ ب.ظ

زن که باشی

یک روزی طعم شیرین مادر شدن را هم

خواهی چشید

امّا خود مانیم زن با تمام زن بودنش

خوب بلد است

نقش مادر بودنش را برای تمام مردان دنیا ایفا کند

تا بهشت را به زیر پا های خودش

بکشاند

:)

به احترام تمام مادران ِ سر زمینم


  • گوهر شاد