قلبم خسته است
سه شنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۲۱ ب.ظ
گاهی اوقات یک زمان های توی زندگی هر کسی میتون ِ باش ِ که بر اثر بعضیحوادث ها تلخ یا
شاید هم بر اثر بعضی از بی مهری ها و بی موالاتی ها اینقدر این بار روی دوش ِ قلبت سنگینی
می کن ِ که این خستگی و فشار مثل ِیک گربه ی وحشیچنگ میزن ِ روی دیوارهای دلت و
همین روز هاست که تو رو از پا در بیاره .
این سنگینی تا جای پیش می ره که باعث فوران شدن و ترکیدن بغضت میشه و کمی از بار
غمت از روی دوش قلبت کاست ِ میشه ولی تمام نمیشه .
کاش ذهن هایمان همچون صفحه ی کیبورد دکمه ی دلیت داشت تا تمام این غم های روی
ذهن و روحم رو به یک چشم بر هم زدنی پاک می کردم .
شما راهنماییم کنید که چکار کنم در این مورد ؟!
![](http://s3.picofile.com/file/8215853592/index1.jpg)
- ۹۴/۰۷/۱۴
ولی خب لابد یه راهی هست دیگه...